همه چیز آشفته و پریشان است

مثل یک کلاف سردر گم

باز هم یک نیمچه اتفاق ساده تمام آنچه رشته بودم پنبه کرد و

خواب آشفته ای که دیدم و بی سرانجام از یادم رفت مزید بر نگرانیهای واقعی شد

این تک بیت خوشبختی گویی پیشدرامدی بر قصیده پریشانی بود
نظرات 3 + ارسال نظر
رزا یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:25 ق.ظ http://shazdekoochooloo.blogfa.com

یعنی اتفاقی که احساس می کردی قراره بیفته افتاد؟

البرز یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://www.taroot.persianblog.com

سلام... فرشید عزیزم مثل همیشه از نوشته هات لذت بردم !! تو بودی که منو به اینکار تشویق کردی.... هنوزم یار موفق منی !

صهبا یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:47 ق.ظ http://vasvase.persianblog.com

همیشه این اتفاقات ساده ست که بی خبر از یه سر و کله ش پیدا میشه و ...
ای کاش پشت این اتفاق یه حادثه قشنگ و کوچولو منتظر باشه تا منو تو کشفش کنیم
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد