نمیدانم در سپیده دم این جنگ شبانه زمین رزمگاه بیشتر کشته تن من را میکشد یا ... من که اندک تر از سر شبم حریف را نمیدانم! با اینهمه هنوز شمشیر به دست و زره به تن ! تا سپیده تابوت کدام را بر زمین بکشد!
جاسیگاری
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1384 ساعت 11:20 ق.ظ
درود بر فرشید عزیزم سپیده آغازگر صلح است ... بر زمین کشته ای نمی بینم ... پیش از اینکه چشمانم بینا شود همه به رستاخیزی برخاستند ... همه راستی پروانه عاشق هم در انتظار توست ...
نام وبلاگتون میتونه سر آغاز خوبی باشه برای یک شعر....اشعار کوتاه قابل ارزشی دارید که نمیدونم از خودتان است یا خیر.ولی از اینکه وبلاگ قابل خواندنی پیش رو میبینم خوشحالم.
سلام
از آشنایی با شما خوشحالم
متنات فوق العادست...
من که با دوتاش خیلی حال کردم....
خیلی قوی هست ....
باریکلا....
تاتا فرشید خان
You that hide behind walls
مثل من
سلام دوست عزیز
حرفات قشنگه . کم پیدایی .
تا بعد
درود بر فرشید عزیزم
سپیده آغازگر صلح است ... بر زمین کشته ای نمی بینم ... پیش از اینکه چشمانم بینا شود همه به رستاخیزی برخاستند ... همه
راستی پروانه عاشق هم در انتظار توست ...
salam,ali bod,in vaara ham bia,updatam
...............
نام وبلاگتون میتونه سر آغاز خوبی باشه برای یک شعر....اشعار کوتاه قابل ارزشی دارید که نمیدونم از خودتان است یا خیر.ولی از اینکه وبلاگ قابل خواندنی پیش رو میبینم خوشحالم.
سلام فرشید جان من برای اولین بار هست که اومدم تو کلبه قشنگت حرفهات خیلی زیبا و با معنی است از اشنایی با تو خوشبختم تا بعد
آخ گفتی
فرشید جان یاد آر! ز وبلاگت یاد آر!