نه سازم به دست و نه قلم به کاغذ
دیگر انگار هیچ واژه پخته ای زیر این قلم نمی لغزد!
همه در گیر گدار این کج راه سنکلاخ
نه جای نشستن و نه وقت ماندن
باید این کهنه کوله بار ژنده را جایی بگذارم
نه...!
توشه ای نیست...
حجمی از بار خاطر و خاطره را میکشم
ای کوچ نشینان بی دغدغه!
روز هوای ابری این آسمان هم سر میرسد
روز هوای ابری این آسمان هم ...
اگر خواستی به خانه جدیدم بیا
www.jasigari.blogfa.com
یا حتی ساده تر
اینجا بیاشایدهم اینجا برگشتم
سلام...حرفی نیست...رهگذر بودم ...تنها رهگذر...هر چه زمین زیر پایم را محکمتر برای عقیده ای لگد کوب کردم...خاک نشین تر شدم...یا هو
اینه
خیلی بی انصافی