یک فنجون قهوه

عذابست دیدن و...
خدایا چشمانم را ، جانم را
بگیر...
نظرات 6 + ارسال نظر
سامان چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ب.ظ http://faslemoshtarak.persianblog.com

حرف آخر رو زدی دیگه................
تا روز های ممنوع دیگه بای

یک پیرو از جنس احساس پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ق.ظ http://nothingonlylove.blogfa.com

بالاخره زبان باز شد. خدایا شکر! نحسی سیزده اردیبهشت هم شکست. اما ... بعد از این همه مدت آه و ناله و نفرین ! نگاه کن. نمی تونه یه فنجون قهوه رو هم دستش بگیره همشو که ریختی رو لباست. حالا هی نفرین کن... مردم یکی مامانشو خبر کنه! ببینم بازم جرات می کنه خودشو نفرین کنه؟؟؟

صهبا یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:16 ق.ظ http://vasvase.persianblog.com

پس اینقدر اوضاع خرابه!!...آخی فرشید از دست رفت!!...از شوخی گذشته ...حرف که نمیزنی بدونیم چی شده!...آپ میکنی خبر نمیدی!...به فکر مردنم که هستی! ...اصلا منم میرم قهر دیگه م نمیام!! قهر قهر قهر

یک پیرو از جنس احساس یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:35 ب.ظ http://nothingonlylove.blogfa.com

به عشق زنده شو !!!سر درون جان مایه عشق است ...

ترسا یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:19 ب.ظ http://habsiat.persianblog.com

بی حوصلگی مکرر لحظات ... بی فراغتی که نسیمی باشد روح فزا و آن گاه تنگ نوشته هایی روان زیبا طنین انگیز ... پایدار باشی

فرفرری دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ب.ظ http://2ferferrydarshahr.persianblog.com

کور شدن یا مردن. فقط صورت مسئله پاک میشه!!! صحنه همان صحنه هستو هنرپیشگان همانو ما تماشاچیان همان!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد