باز هم جاسیگاریم پرشد

خیلی وقت است که نه من ، نه شعر
از راه رو این خانه نگذشته ایم
راه من دراز است و خانه شاعران دور
اما دلم هنوز در گیر واژگان ناگفته
دیروز به سرحد بی قراری رسیدم
تنگه این دل بی قرار جای واژه نبود
روی کاغذ ریخت
نوشتم...
              ((سلام))

نظرات 9 + ارسال نظر
عمو رضا یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:22 ب.ظ

« سلام »

محمد بن عبدالوهاب یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:31 ب.ظ

و علیکم سلام و رحمه الله و برکاته .... آمین

یاس یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

عالی

آرمین یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:44 ب.ظ http://mr-he.blogsky.com

سلام... خوب کردی نوشتی...

سهیک*** یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

فرشید جان درود....هایکوی زیبائی بود...برایت آرزوی روزافزون دارم همیشه تندرشت وخامه بردست باشی..

گلدونه یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:15 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

به به سلام !

طناز دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ق.ظ

گفتم که بر میگردی برادر!
فقط بگم اگه ایندفه وسطش ول کنی بری دیگه بهت سر نمی زنم!
ها ها ها ها!

چه کنم
دلم کوچیکه

گیل آوا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:37 ب.ظ http://voosht.persianblog.com

اووم بلاگر فراری ! نه فهمیدم چی شد که رفتی و نه فهمیدم چی شد برگشتی ! حالا باید زنده کنی این مخروبه ی ذهن را از نو !

هستی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:09 ب.ظ http://ragehasty.persianblog.com

دیگر دریا لبخند نمی زند موجها مرده اند روز جامه سیاه بر تن کرده آسمان برای گریستن بهانه تراشیده و تو ... دیگر هیچ گاه نمی آئی........... از من هم سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد