امانم را بریده این روزگاران سخت

این فرصت کم واین اتلاف وقت

دیگر از صدای ساعت پنج صبح و باران و نرسیدن به دریا خسته ام

می روم

اما نه دورتر از همین دو سال باقی مانده

می روم

اما نه دورتر از نخواندن دل دلهای شما

آمدنم قسمت کردن سهمی از این دل خراب بود و

رفتنم شاید سازشی با نیاز و سکوت

دو صد درود مرا بعنوان هدیه ای بپذیرید

ای سادگان تکلم

ای همراهان هر چه بغض و گریه و ترانه

ای رفیقان

نظرات 43 + ارسال نظر
پردیس شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:58 ق.ظ http://version.blogsky.com

سلام....
نمی دونم چی بگم؟ صلاح مملکت خویش خسروان دانند...
ولی این جزء اون اتلاف وقت ها نیست...همینکه می شه اینجا سهمی از دل خرابتو با دوستات تقسیم کنی ..خودش کلی ارزش داره...
بجای سازش با سکوت بمون و حرف بزن....
شاد باشی.

سمانه شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:10 ب.ظ http://samaneh5555.persianblog.com

نمی‌دونم... وقتی یکی تصمیم می‌گیره که بره احتمالا حتما باید بره و درست وقته رفتنشه... و امیدوارم که هر جا که هستی شاد باشی و هیچ وقت خسته نشی از رفتن... که رفتن تنها نیازه رسیدنه... شاد باشی

ملیــحـه شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:26 ب.ظ

این رفتن همان رسیدن است و تو این را خوب می دانی ، راه زیادی تا دریا نیست . چراغی خواهم شد بر سر هر کوی که تو راهی اش هستی .
بـــــرگ از آن ِ توست و به تو تقدیم می گردد .




ملیــــــــــــحه شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:31 ب.ظ

یه روزی یه طوفانی بی صدا
اونو کرد از شاخه ای جدا
سیل بارون و تگرگ
اونو سپرد دست خدا
......نگاهت به قله باشه......
موفق باشی .

آرمین شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:43 ب.ظ http://mr-he.blogsky.com

برو ... کاش من هم می‌توانستم که بروم ... بروم که گریه کنم جایی ...

البرز یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:56 ب.ظ http://taroot.persianblog.com bood !

سلام... هنوزم قشنگ می نویسی ... خیلی سراغتو گرفتم‌! ولی تو نه..

محمد عبدالوهاب یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ب.ظ http://nahyan.persianblog.com

سلام ... فرشید تو کجا میری دیگه ؟ اصلا کوشی ؟ نمیای سمت ما ... دلم تنگ شده برات

طناز دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ق.ظ

هر آمدنی را آخر رفتنیست.......
موفق باشی

شقایق دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:15 ق.ظ

خودت می دانی که هنوز خوب می نویسی، نه بهتر می نویسی و ما همه می دانیم که بهتر از این هم می توانی بنویسی .
زمان رفتن وقتی است که دیگر پایی برای پیش رفتن نباشد تو که توان فتح قله ها و رسیدن به آبیهای بی نهایت داری چرا ؟

ووووو دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 04:36 ب.ظ

کیرم تووووو وبلاگت

صهبا سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:19 ق.ظ http://vasvase.persianblog.com

کجا؟!...توام جا زدی؟!

صبا نسیم سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:50 ب.ظ http://rpg444.persianblog.com

چی بگم؟...من هم ...شاید به زودی...اما این اشتباه بزرگی ست...ما داریم در می ریم...فرار می کنیم...من تازه داشتم پیدات می کردم...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:52 ب.ظ

کیر تو این نوشته

محمد سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:55 ب.ظ http://ghandooon.persianblog.com

شهلا پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:58 ق.ظ

بابا ! این کاره
اصلا فکرشو نمی کردم که تو این وادیا باشی
خیلی قشنگ بود

امید پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:21 ب.ظ http://omidp.persianblog.com

امیدوارم منظورت رفتن نباشه!! نمی دونم اما همه مون زود خسته میشیم!!

گلدونه پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 06:04 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

بازم قشنگ بود مثه همیشه...اومدی پیشم بیا...

هستی شنبه 21 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:09 ب.ظ http://ragehasty.persianblog.com

سلام / من بدون اجازه به شما لینک دادم

محمد شنبه 21 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:24 ب.ظ http://ghandooon.persianblog.com

salam weblogamo bee zahmat beyar too linkhat

نادر یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:08 ق.ظ http://survivour.multiply.com/

فرشید جان سلام
نوشته هاتو تا حدودی خوندم .خیلی خوبه و بهت تبریک میگم.
آدرس وبلاگمو برات گذاشتم -البته تازه راش انداختم - ولی خوشحال میشم بیای بهش سری بزنی
مرسی و موفق باشی

محمد یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:31 ب.ظ http://ghandooon.persianblog.com

salam khoobi fekr konam ashtebah shoda man be khanevade to fosh nadadam

سینا یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.cartoons.blogsky.com

سلام...
فرشید جان فرصت کردی به وبلاگ ما هم سر بزن.
موفق باشی.

ستاره دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 04:19 ب.ظ http://www.3tarebaroon.blogsky.com

باحال بود ... :دی

رخساره سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:04 ق.ظ http://wehmut.persianblog.com

از دل برود هر آنکه از دیده رود؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام
امیدوارم حالت خوب باشد
میخواستم خواهش کنم که ما را تنها نگذاری
تو که اینقدر خوب حرفهای دل ما را مینویسی
به کتابهایی که نام آنها را نوشته بودی
به دریایی که اینقدر دوست داری
به بارانی که گفته بودی
به آهنگ زیبای زمینه ات

امیدوارم هیچ گاه این کتابت دست ازسرت برندارد
ولی هرگز نمیخواهم اذیت شوی
بدان که من تو تمام قهوه خانه ها یادت میکنم
همیشه به دیدن وبلاگت میام شاید...
محمد از یزد

ثمین چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:46 ب.ظ http://bittersamin.persianblog.com


در تمام طول تباهی جاده
سفر را می پیمودم..
از من
تا من
میرفتم به چیزی برسم تا از آن عبور کنم..

نبودت حس میشه.
سبز باشی.

هستی شنبه 28 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:07 ب.ظ http://ragehasty.persianblog.com

سلام یعنی واقعا داری میری یا یه نوشت بود

محمد دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:01 ب.ظ http://ghandooon.persianblog.com

salam age mesha web mano ghate web hat bade

شکر تلخ دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:04 ب.ظ http://shekaretalkh.persianblog.com

هنوز هم دلتنگ دلتنگیهایت هستم .... تو بغض میکنی . من میشکنم

گلدونه سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:57 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

کجاییییییییی؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:35 ب.ظ


هنوزم
ببخشید سلام
کی این جا سیگاریت پر میشه؟
محمد

گلدونه چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:23 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

سلام !

[ بدون نام ] شنبه 12 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:08 ب.ظ

سلامی دوباره
خسته نباشی مرد باران و دریا و ستاره
محمد

فوکس یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1383 ساعت 04:30 ب.ظ http://Priest.persianblog.com

_ شاید این فریاد های بسان فریاد زیر آب و این انگاشتها بسان تیر غیب باشند ولی شاید هم وی را خالق اثری هنر مندانه بپنداریم،
البته آنزمانی که با خون خو یش شروع به رنگ آمیزی سنگ فرش های خیابان نمود.

محمد پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:28 ب.ظ

کی شود دوباره بنویسی
نه! اتفاقی نیفتاده. فقط جاسیگاریم پرشده.باورکن دیگه وقتش بود خالیش کنم وقتش بود... سلام...

یه سوال...
تو ...
کی...
هستی...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ب.ظ

سلامی دوباره
باید خیلی فکر کنم
واقعا من کی هستم
چه بگویم : همانطور که میدانی محمد هستم و ۲۹ سالمه
با کوله باری بسیار سنگین و دوست داشتنی با افکاری بسیار ساده همراه با قلمی که به ندرت از دلم حرف میزند
گاهی به کنار جاسیگاریت می نشستم حرفهای زیبایت را می شنیدم خیلی از انها را یادداشت میکردم و ادامه میدادم من هم مثل تو میخواهم این جاده را تا همانجا که میرسد بروم
ولی سر راه من قهوه خانه های زیادی نیست
نمی دانم به خدا نمیدانم چه بگویم
کاش مردم پنجره هاشونو باز میکردن و محبت را تو کوچه ها پیدا میکردن
میتونم ازت بپرسم
تو ...
کی ...
هستی...
خیلی مشکل است
ولی خوبیش اینه که دوباره مینویسی
محمد

مهدی پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1383 ساعت 06:27 ب.ظ http://djsnowman.persianblog.com

باب با مرام بازم که لینک وبلاگم پاک کردی خوب نمیخای تبادل لینک کنیم بگو منم پاک کنم لینکتو منتظرم!!!

فرزاد جمعه 25 دی‌ماه سال 1383 ساعت 05:28 ب.ظ

سلام فرشید
تنها تنها داری میری . یعنی به اینزودی یادت رفت که پشت سرت اون دور دورا خاتراتی هست که برای اونا هم که شده نمی شه تنهارفت الن وقتش نیست که بری صبر کن اگر راه بود باهم میریم .
یا حق

آشنا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:18 ب.ظ http://yavashaki.olfat.com

سلام :همه شو خوندم.خیلی قشنگ بود .شاید یه جورایی وصف حال.عجییبه!!!!!!!سلامت و پیروز باشید.

گلدونه شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:16 ق.ظ http://rangebaaraan.persianblog

کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نرو!!!!!!!!!!!!!!!!!

سما یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:47 ب.ظ http://leosama.persianblog.com

اما نه.... دورترها آوایی است که تو را می خواند!

گلدونه سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:04 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

سلام !گفتی که بر میگردی ! پس کجایی؟

سمانه چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ب.ظ

نمی‌دونم چرا ولی یهو هوس کردم بیام اینجا... شاید انتظار داشتم برگشته باشی... ولی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد