بگو اینهمه دلتنگی رهایم کند
بگو خواهش چشمانت ، هوس در آغوش کشیدنت
اینهمه خواستنت ...
بگو رهایم کنند...
تاب آوردن حجم این فاصله سخت است
تراکم تمام واژه ها در قلم
به زانویم در آورده
بگو رهایم کنند...
هیچ مرکبی از شکاف هیچ قلمی نمی چکد
بگو رهایم کنند...
بگو پرواز خواهم کرد ... بگو
بگو تا بدانم شبی روی همان گلدان کنار پنجره
می توانم لانه کنم و تا صبح برایت بخوانم
از مهر
از اوستا
از تورات
از انجیل
از قر آن
از اولین تا آخرین علاقه بشر
تا به حال اینهمه نوشته بنام کسی نبوده
بگو رهایم کنند...
بگو زود تر از همین پنج شنبه می بوسمت .... بگو
بوسیدن تو موهبتی ست
بگو رهایم کنند...
تا به حال اینهمه نوشته بنام کسی نبوده...سلام فرشید جان محشر بود...راستی اولللللللللللل!...شبای احیا منو یادت نره!
تا اثیری نکشیم به هیچ جا نمیرسیم
شاید همین که مارو واسه هم نگه داشته
نبوسیده رهایت نکردم که خورشید را در جیب گذاشتی و رفتی .... ممنوم به خاطر حضور گرمت . لینک دادن بهت افتخاری بود
واقعا اصن نمیدونم چی بگم. این همه ظریف و زیبا...
سلام
خیلی قشنگ بود
موفق باشی
خیلی قشنگ بود فرشید.
تو این سکوت شبانه
که همه چیزش شده ترانه
تو قاب خالی پنجرمون
دیدنت شده بهانه !
رها شو ...رها باش و ازاد هیچ چیز زیباتر از این نیست که بی تعلق باشی..بندت را رها کن.خانه عشرت اینجاست حانه ی دلتنگی....رها...
اقراء باسم ربک الذی خلق ... خلق الانسان من علق ... بخوان به نام پروردگارت ... اینو ۸۰٪ فهمیدم ...
منو نمی بینی حال میکنی دیگه
سلام فرشید نمی دانم چه بنویسم فقط می دانم واقعا ظریف و زیباست .
دوستت دارم .
خوب اگه همه آدما این حرفا رو بزنن تو میتونی رها بشی؟؟؟؟؟؟ میتونی دلتنگیات رو فراموش کن؟؟ میتونی خواستنات رو فراموش کنی؟؟ میتونی تنهایی پرواز کنی؟؟؟... شاد باشی
سلام و صد سلاموچقدر این باهم بودن ها.رها شدن ها.نیست شدن ها زیباست...اگر باشد.!!...بهارا سرو سبز دل ربا کو...صدای عاشق درد اشنا کو؟
الا ای آنکه میگیری ولش کن
نگاهی وقف احوال دلش کن
حدیث آرزو میگفته با خود
به الطافت خدایا واصلش کن
از این چیزها نمی توان رها شد فقط باید یاد گرفت که صبور بود
گرم و زیبا مثل همیشه
اما آخه چرا؟
شاید کسی که باید رها کنه خودتی...
خواهرت