نه جبری
نه باید و نبایدی
همه تنها بخاطرهمین بی قراری
همین ترسایی ساده که مبادا
همین مشق که شاید
می آزاردم این حضور
گویی میان آنچه که باید و آنچه که نباید تقسیم شده ام
مثل جنگیدن در دو جبهه است

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد عبدالوهاب سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:39 ب.ظ http://nahyan.persianblog.com

سخت که چی بگم .... البرز هم نتونست بخونه عمو !!!!!! چه برسه به من

مهدی چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 01:37 ق.ظ http://me-koshty.persianblog.com

سلام..وبلاگ خیلی قشنگی داری...مطالب جالبی داری... با امید به کارت ادامه بده ...لطفا یه سر به ما بزن
... وبلاگ من در مورد کشتی آزاد و فرنگی است...یه نظر در مورد وبلاگم بده
...اگه میشه اسم وبلاگ منو تو لینک دوستانت وارد کن... موفق باشی .یا حق...به امید دیدار...

صهبا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 04:42 ق.ظ http://vasvase.persianblog.com

سلام فرشید جان خوبی؟!...چقدر خوشحال میشم وقتی اسم تو رو تو خونم میبینم...امیدوارم برقرار باشی و طرفدار یه جبهه ی مشخص..تو آن تویی که میخواهی دوست بداری و تن به خواستن ندهی..من آن منم که میخواهم دوست بدارم و دوست داشته شوم...

لارا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 06:52 ب.ظ http://laranew.persianblog.com

جنگ سختیه..بخصوص وقتی به هر دو طرف باید شمشیر بزنی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد