سرانجام هر آغازی رسیدن به رویا نیست




سرانجام هر آغازی رسیدن به رویا نیست!
من این را خوب فهمیده ام وتماب شب را بخاطرش اشک و خون گریسته ام
دیشب چیزهای زیادی را فهمیدم
مثلا اینکه هر ولادتی آنقدرها هم که تو میگفتی رابطه با لبخند ندارد
یا اینکه هر شکستی به گفته تو پل پیروزی نیست
دیروزجای تمام  بوسه ها و زخمهای تنم را شماره کردم
به جای هر بوسه گلی در باغچه کاشتم و به جای هر زخم گلی چیدم
فهمیدم چند بار مرا بوسیدی ولی ...!
برای شماره زخمها دیگر گلی برای چیدن نماند
بوسه هایت را به قیمت بازار خودت می خرم
اما تو بهای زخم را در بازار من نمیدانی