عجب اینکه هبوط وقتیست که گمان صعود داری
ببین چگونه هرکسی به شاخه ای آویخته تا لحظه ای بیشتر سطح آب را ببیند
گم شدم توی دوراهی،اینهمه فکرای خام
دیگه هیچ راهی نمونده که به راه تو بیام
میرسم به هیچ وهیچ،زل میزنم تو چشم ماه
دوباره گیج وگمم بین هزارتاکوره راه
این همون راهی نبود که من واسش راه افتادم
که ازش حرف میزدم هی به خودم وعده دادم
خواب میخوام یه خواب ناب یه خواب ناز و بی سحر
دوست دارم منظره باشم نه فقط نظاره گر
اینهمه نوشته ها رو تو کتابا می خونم
هی می خوام کار خودم رو به خودم بفهمونم
حالاچه کنم با .....
منظورت هبوط بود؟
آره دیگه همون..
یه غلط ..
۱۹
من با توام!.........
در آن هنگام که ایمان به تنهایی داری...........
من با توام!..............
هنوز پیدایم نگرده ای؟
من با توام!..........
گوش کن نوایم را در گوشت خواهم گفت....
..........من با توام..............
تو با منی...
میدانم
اتفاق را چه کنم؟
بادا که در همه چیز آخر باشم و اما در عشق نخست. عشق ورزیدن، ایثار کردن است.
سلام مستر فرشید خان! وبتون رو از وب -هیچی- کشفیدم! خوشگله آ. وبتون دیگه.