تصویر کردن برایم سخت نیست اما ...
وقتی نوبت به تعریف کردن میرسد هرچه واژه از خاطرم می رود
به مثال و تشبیه و تصویر پناه می برم
این زبان اشاره را تو خوب میدانی
آتش...!
نورانی و داغ و سوزاننده
باید دور باشم اما نزدیک
که روشن باشم و گرم ، قبل از سوختن
گه گاه هوس یک عبور سریع از میان آن
هوس انتحار...
شاید گوشه ای از من هم بسوزد
همین خوب است.
وگرنه انتحار معنا ندارد
می شنوی ..؟
این صدای تپیدن قلب من است
از انتحار...؟
از فرط علاقه ...؟
از ...
نمی دانم اما می تپد و من را می لرزاند
از تو می ترسم
سلام... من در دنیا از یک چیز بیشتر نمی ترسم و آنهم ترس است !!! قشنگ بود رفیق..
اولین ترس را زمانی تجربه کردم که خود را شناختم...بترس تو خد را یافته ای...
سلام علیکم ... از هیچ چیز به جز خدا نباید ترسید ... ترجمه ها چی هست ؟
رقیق .
من از خودم میترسم... و بیشتر از تو.
سلام فرشید خان. مرسی بابت لینک ولی من بلد نیستم لینک بدم که جبران بشه
تنها ترس ما این است که آنچه را داریم از دست بدهیم ،خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان . اما این ترس زمانی از بین می رود که بفهمیم که داستان زندگی ما و داستان جهان را هر دو یک دست واحد رقم زده است/ یه سری به ما هم بزن/موفق باشی
واقعا شاهکار بود.ترس از عشق؟!
قدرت عجیبی توی بازی کردن با کلمات داری .. اینه که منو متحیر میکنه ..
تبریک میگم!
قشنگه ....میدونی میخواستم وبلاگی با این اسم درست کنم دیدم هست و خیلی هم قشنگه
سلامممممممم
در این روزگار بی درخت ......با اندوهی که مرا تا هیچ میبرد .........پشت لحظه های آبستن از سکوت کز کرده ام .........دیریست خلوت شب را سد کرده ام .........و فانوس زمزمه را روشن ..........نخواسته ام از عشق ترانه ای بسرایم که در این بودن درد آلود نتوانم آن را با تو در میان نهم ...شاد زی عالی بود
امیدوارم همیشه بتپد اما بدون ترس...من به تکرار تو می اندیشم و به غمبار ترین لحظهءخویش ...که شکستی در من...و شکستم در خویش...
تپش قلب که ترس نداره
باید خوشحالم باشی هر کسی لیاقت این نوع تپش قلبو نداره!
من از خودمم میترسم... ولی از تو نه... من از زندگی میترسم... من مرگ رو انتظار میکشم چون شجاعت انتخابش رو ندارم... شاد باشی
می دانی ؟؟؟ من از من هم می ترسد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :) چقدر قابل لمس کردن بووووووووووود این نوشته !!!!!! :)
به آتش نزدیک شدن و داغ شدن ، حتی سوختن .
همان جسارت توست.
نگران نباش .
وقتی نوشته های تو رو میخونم تمام وجودم به تپش میفته
عاشق نوشته هاتم و عاشق.......
سلام.حالتون خوبه؟ بینهایت زیبا بود.عیدتون مبارک.سالم وسربلند باشین.خدانگهدار
عالی بود.لذت بردم.صدای تپیدن قلب شاید از ترس.عالی بود.
هنوز میترسی ؟ نترس . آپ دیت کن
ده دقیقه اس دارم فکر می کنم چی بنویسم. آخرش به نظرم میاد هیچ نظری ندم بهتره. متاسفم.
من همیشه قلمتو دوست دارم. گرم و هدفداره . ادامه بده... ولی غرق نشو.
خواهرت